سرپرست گروه تئاتر جوان از برگزاری کارگاه های آموزش بازیگری خبر داد. در این کارگاه ها که علاقه مندان به 4 دسته خانم ها . آقایان . کودک و مختلط تقسیم شدند برنامه ریزی شده است تا مباحث آموزشی مورد نیاز مطرح گردد و بعد از گذشت دوره مقدماتی از اساتید بنام کشور دعوت شود تا به بار آموزشی مورد نیاز بیفزایند...
برنامه کلاسی علاقه مندان به شرح ذیل می باشد :
1. شنبه از ساعت 6 الی 8 کودک
2. یکشنبه از ساعت 4 الی 6 آقایان
3. دوشنبه از ساعت 6 الی 8 خانم ها
4.سه شنبه از ساعت 4 الی 6 آقایان
5.چهارشنبه از ساعت 6 الی 8 کودک
6.پنجشنبه از ساعت 5 الی 7 خانم ها
7.جمعه از ساعت 4 الی 7 عمومی
آقایی در ادامه افزود : آموزش نقطه گمشده ای در گروه ماست که سعی داریم با تاکید بر روی آن اجازه حضور افراد را بدون آموزش در نمایش ها ندهیم. باید تفاوتی بین افراد آموزش و افرادی که بدون هیچگونه آموزشی اداعای هنر دارند باشد. بنابر این تمام تاکید ما بر یادگیری اصولی و حتی آکادمیک هنر نمایش هست تا بتوانیم از راه درست شاهد پیشرفت و رشد بچه های علاقه مند باشیم.
در پایان آقایی ضمن خرسندی از حضور چشمگیر علاقه مندان گفت : ما امیدواریم که بتوانیم خروجی خوبی از این عزیزان در آینده ای نزدیک ببینیم و شاهد رشد و بالندگی این آیندگان تئاتر میبد باشیم.
سرپرست گروه تئاتر جوان در آخرین جلسه خود با هیئت نظارت گروه تئاتر جوان گفت : طی یکسال گذشته چه اتفاقی افتاده است و ما چه دست آوردهایی داشته ایم ؟! به نظر من در طی یکسال گذشته که هیچ ...
ما طی چندین سال گذشته هیچگونه دست آورد موثری نداشته ایم و این بخاطر این است که گروه دارای برنامه مدون و درستی نیست. باید برنامه ریزی کرد و طی یک برنامه ریزی سنجیده برای آینده گروه هدف گذاری کرد. البته شرکت در کلاسها و برنامه های آموزشی بسیار خوب است ولی وقتی قرار باشد نتیجه ای در برنداشته باشد چه فایده ای دارد؟!
آقایی در ادامه ضمن گلایه از اعضایی که فقط برای تفنن در کلاس ها حضور دارند گفت : ما به کسانی کار داریم که با تمام وجود وقت خود را صرف می کنند تا نتیجه خوبی را به دست بیاورند ما سیمرغی ها را می خواهیم البته با انرِژی چندین برابری چون به نظر من انرژی آن زمان هم کم بود. دوستان عزیز باید تلاش کرد تا با یک برنامه درست و هدفگذاری مناسب گروه هر ماه و هرسال دست آوردهایی برای انگیزه بیشتر به اعضای خود بدهد و راهی در جهت رشد و تعالی گروه باشد و این به کمک همه اعضای گروه نیاز دارد. امیدوارم به زودی در جلسات آتی برنامه ای برای آینده گروه ترسیم کنیم و نظرات خوب شما باعث گردد تا اتفاقات بهتری را به زودی در گروه شاهد باشیم.
آیا در عصر دیجیتال تئاتر همچنان می تواند پاسخگوی دغدغه های مردم این عصر باشد؟
در مقاله ای با عنوان آیا در عصر دیجیتال، نمایش همچنان موضوعیت خواهد داشت؟ هنرمندان برجسته تئاتر (بازیگران، کارگردانان، تهیهکنندگان و…) به جست و جوی پاسخ این سئوال پرداختند که در مقاله ای به قلم دکتر کریگ لمبرت، معاون سردبیر مجلهی هاروارد منتشر شده است. این مقاله توسط گروه تئاتر اگزیت ترجمه و در اختیار هنرآنلاین قرار گرفته است. بخش دوم این مقاله را در اینجا می خوانید: ...
شهربازی با نورپردازی صحنهای
جان لیتگو میگوید: "برادوی امروز بسیار عجیب شده است. درست مانند شهربازی تئاتری!" در این صورت، کاری موفق و بلندمدت در مرکز شهر بوده است. شوهایی که در "برادوی" به صحنه میآیند-عملاً تعداد مشخصی از تئاترها در میدان تایم و اطراف آن- از نظر مالی قویاً موفق هستند. بر اساس آمار لیگ برادوی مجموع درآمد گیشه در سال حدود یک میلیارد دلار است، به علاوه ۱ میلیارد دلار که از تئاترهایی که به عنوان بخشی از تور خود در آنجا اجرا میکنند گرفته میشود، که به گفته تام مک گارت رئیس کیبرند اینترتینمنت، "در کسب و کار رسانه چندان زیاد نیست." شرکت او یکی از تهیهکنندگان اصلی تئاتر زنده از جمله نمایشهای برادوی و نیز تورهای اجرای تئاتر است. (گیشه سینماها در آمریکا و کانادا در سال ۲۰۱۰، ۱۰/۶ میلیارد دلار بوده است.) وی میافزاید: "اما با این حال در اوج ریاضت اقتصادی اخیر، برادوی یک سال بیسابقه و رکورددار داشته است."
نزدیک به نیمی از شوهای برادوی نمایش عادی هستند، اما نمایشهای موزیکال، هم از نظر مخاطب و هم درآمد غالب هستند. تئاترهای برادوی بخش عمدهی مخاطبان خود (۶۲٪) را از میان گردشگران جذب میکند، که نزدیک به دو سوم آنها درآمدی بالای ۷۵ هزار دلار در سال دارند و ۶۶٪ آنها زن هستند. (بالاتر از ۵۵٪ درصد در سال ۱۹۸۰) این بخش همچنان سودآور است، با وجود اینکه از هر ۸ تولید جدید، تنها یکی موفق میشود. با این وجود که سرمایهگذاری مطمئنی نیست، اما یک کار پرفروش میتواند سرمایه تولید را در سال ۸۰ به ۱ بازگرداند. همچنین حمایتکنندگان از بازتولید یکی از شوهای مشهور توانستهاند حدوداً ۲۰ به ۱ از سرمایه اولیه کسب درآمد کنند، در حالیکه اثر نیز همچنان روی صحنه و در حال فروش است.
مکگارت میگوید: "برادوی کسبوکاری پرهزینه است. جریان اصلی است-برای اینکه تجربی باشد ساخته نشده است، همچنان که استودیوهای فیلمسازی وقتی به عنوان فیلمساز مستقل عمل میکنند، همان تولیدات همیشگی خود را نمیسازند." اما به گفته او تفاوت اصلی تئاتر با سینما این است که "میتوان یک فیلم را بر روی هزار پرده یا پنجهزار پرده اکران کرد، اما یک شوی برادوی محدود به ظرفیتهای تئاتر است- حتی با وجود اینکه اجراها میتوانند زمان مشخصی برای پایان نداشته باشند، اما قرار نیست صندلیهای جدید در سالنها سبز شود."
با وجود تمام ریسکها، برای کسی که سرمایه بلااستفاده دارد و تئاتر را هم دوست دارد، "فرشته" شدن میتواند بسیار هیجانانگیز باشد. میتوانید بخشی از سهام یک تئاتر موزیکال را خریداری کنید، مثلاً فقط ۲۵ هزار دلار، و به این ترتیب میتوانید یک زندگی تئاتری داشته باشید. این به این معنی است که به تمام گزینشها، کارگاهها، اجراهای آزمایشی، افتتاحیهها و مهمانیهای سرمایهگذاران تمام نمایشهای برادوی دعوت خواهید شد. به گفته مکگارت: "شما میتوانید آهنگساز را به خانه خود بیاورید تا موسیقی را بر روی پیانو خانهتان بنوازد. در مقایسه با مثلاً عضو شدن در باشگاه گلف، خیلی بیشتر میشود تفریح کرد."
ماجراجویی با تماشاچیان
دیان پائولوس مدیر هنری تئاتر رپرتوار آمریکا میگوید: "سندرمی در حرفه ما وجود دارد که تماشاچی و خصوصاً جوانترها به خاطرش مورد سرزنش واقع میشوند. آنها دیگر نمیخواهند به تئاتر بروند، چرا؟ چون تمرکز حواس ندارند. ترجیح میدهند کنترل به دست خودشان باشد، با همان دستگاههای کوچک در دستانشان. گزینههای تفریحی بسیار زیاد است. فرهنگ ما دارد به بیراهه میرود. این همیشه به نظرم تضعیفکننده بوده است، چرا که جایی برای تغییر باقی نمیگذارد. ما باید این تحلیل را برگردانیم و بگوییم: شاید تقصیر ماست. شاید تقصیر دستاندرکاران هنر است. نه فقط نویسندگان و بازیگران، بلکه تمام سیستم- شاید میبایست در بازگرداندن تماشاچی به تئاتر بهتر عمل کنیم. آیا تماشاچیان رفتهاند؟ بله. آیا عادت آمدن به تئاتر را در خود نپروراندهاند؟ بله. آیا تقصیر آنهاست؟ خیر!
پائولوس از نخستین فصلی که برای تئاتر رپرتوار آمریکا در سال ۲۰۰۹ برنامهریزی کرد، دعوت به تئاتر را به روز کرد. او بریدهای تیزر مانند از "نمایش الاغ"، الهام گرفته از "رویای نیمهشب تابستان" (بدون حتی کلمهای از شکسپیر) ساخت که در اطراف تماشاچیان با شرکت رقصندههای و آهنگهایی که توسط بازیگران خوانده میشد، به صورت زنده به اجرا درمیآمد. نمایش "الاغ"، نمایشی موفق که اجرایی بلندمدت در نیویورک داشت، برای اولین در همانجا توسط پائولوس و همسرش رندی واینر (تهیهکننده) به روی صحنه رفت و پس از آن در کمبریج، همچنان تماشاچیان را دستهدسته به تئاتر "زیرو-اَرو" تئاتر رپرتوار آمریکا میکشاند؛ جاییکه امروز نامش را به نام شخصیت اصلی نمایش، آبرون تغییر داده و تبدیل به کلوب شبانه تئاتر شده است.
پائولوس میگوید: "ما میبایست محدوده معنای تئاتر را گسترش دهیم. اگر شو به جای ساعت ۸ شب، نیمهشب شروع شود چه میشود؟ اگر مدت زمانش ۱۰ دقیقه باشد چه؟ یا یک ساعت باشد؟ اگر قبل از شروع اجرا ۴۵ دقیقه برقصید چه؟ جایی را بسازید که قوانین را درهم میشکند. آبرون امروز به گروه جدیدی از مخاطبان دست پیدا کرده است: مخاطبانی جوانتر و زیر ۳۰ سال. تماشاچیان آنهایی نیستند که به تئاتر میروند. آنها میخواهند در حضور دیگران باشند، معاشرت کنند؛ آنها به این تخلیه احتیاج دارند- که تئاتر میتواند آن را برایشان فراهم کند، چیزی مثل فستیوالهای قرن پنجم آتن، یا ماشپیتِ تئاتر شکسپیر گلوب. (ت.م: ماشپیت قسمتی از محل اجرای کنسرت راک است که جلوی سن قرار دارد و مردم در آن با موسیقی راک میرقصند) تئاتر باید جایی باشد که احساس کنید: من باید آن را تجربه کنم. نه اینکه فقط آن را بخوانید یا ببینید. مردم تشنهی تجربه هستند- آنها جان میدهند برای تجربه کردن.
تئاتر آینده تئاتری خواهد بود که فعالانه مخاطبان خود را درگیر میسازد و احتمالاً نه تنها دیوار چهارم را، که سه دیوار دیگر را نیز خواهد شکست. به عنوان مثال، به تازگى در تئاترى از نیویورك به نام "شهر ما"، تماشاچیان عملاً خود را جزئى از بازیگران یافتند. در بوستون، پروژه بازیگران شكسپیر -كه توسط بنجامین اِوِت (فارغالتحصیل موسسهی تئاتر رپرتوار آمریکا) در سال ٨٦ پایه گذارى شد- شكسپیر را در مكانهایى غیر معمول مانند فروشگاهها و كلیساها اجرا كرد و عملاً شكسپیر را به كوچه و خیابان برد. بیل راچ نیز در گذشته تئاتر کورنر اِستون را که تئاتر جامعهمحور را گسترش میداد به همراه دیگران پایهگذاری کرد و برداشتهایی از نمایشهای کلاسیک را در شهرهای کوچک و محلات تولید میکرد.
جک مگان، مدیر اداره هنر در هاروارد میگوید: "خلاصه مطلب، کار در محیطهای کوچکتر میتواند جذابتر باشد، چرا که دیگر مجبور نیستید میلیونها دلار بودجهی سرمایهگذاری شده را از طریق گیشه بازگردانید و میتوانید با ۴۰ یا ۵۰ هزار دلار تمام هزینههای کار را پوشش دهید. هر چه میزان سرمایه بیشتر باشد، تهیه کننده نیز مجبور است بیشتر به تعداد تماشاچی فکر کند و در نتیجه بیشتر نظر خود را به افراد خلاق تحمیل خواهد کرد."
تئوری آموزش تئاتری
رابرت بروستاین میگوید: "اگر کودکان در معرض هنر و موسیقی قرار نگیرند، نه هنرمند بار خواهند آمد نه تماشاچی." از آنجاییکه سیستم آموزشی، موتور اولیه پرورش نویسندگان، بازیگران، کارگردانان و دیگر دستاندرکاران موفق تئاتر است، بروستاین گله میکند که:"دورههای آموزشی هنر و فرهنگ در مدارس ابتدایی در دسترس نیست، چرا که بودجهها کاهش پیدا میکند و اولین قدم مدارس پس از کاهش بودجه، اخراج معلم موسیقی است."
تئاتر شکسپیر و شرکا در لنوکس با بردن تئاتر به مدارس محلی، عمیقاً با جامعه اطرافش پیوند خورده است. برنامه آنها که تقریباً شامل تمامی دبیرستانهای بخش برکشایر و همچنین بسیاری از مدارس ابتدایی و راهنمایی میشود، در طول سال بیش از ۴۰هزار دانشآموز و معلم را تحت پوشش اجراها، کارگاهها و کارآموزی قرار میدهند. از زمان آغاز فعالیتش در سال ۱۹۷۸، در کنار خود آنسامبل، نزدیک به یک میلیون شرکتکننده داشته است.
تینا پکر میگوید: "کار ما در مدارس به اندازه تولیدات تئاتریمان اهمیت دارد. هر زمانی که به دبیرستانی میرویم، برای شرکت در هر یک از نمایشهای شکسپیر معمولاً بین ۳۰ تا ۵۰ داوطلب داریم. آنها ابتدا نمایش را در مدرسه خودشان اجرا میکنند و سپس در فستیوال پاییزیمان چهار روز اجرای دبیرستانی بدون وقفه شکسپیر برای یکدیگر اجرا میکنند. هر کسی که داوطلب میشود و برای مصاحبه میآید، به شیوهای به کار گرفته میشود، و بیشتر بچهها سه سال تمام در برنامه شکسپیر شرکت میکنند. آنها بسیار مشتاقاند، چرا که این جایی است که میتوانند آزادانه صحبت کنند میتوانند احساساتشان را بروز دهند. ما میدانیم که این جامعه را میسازد: ما میبینیم بچههایی که این کار را انجام میدهند، چطور عمیقاً به هم وابسته میشوند."
در همین حال، در دهههای اخیر، انفجار سرگرمیها در فرهنگ عامه، هنجارهای فرهنگ جوانان را تغییر داده و موقعیت تئاتریها را ارتقا داده است. تام مکگارت میگوید: "شرایط دیگر مانند ۳۰ یا ۴۰ سال پیش نیست که تئاتری بودن یک انگ باشد. امروزه توانایی خواندن، رقصیدن و بازیگری در سطح بالا یک افتخار است و این مردم را تشویق میکند که به آن بپردازند." به دنبال بالا رفتن کیفیت برنامههای آموزش تئاتر در سطح مدارس متوسطه و دانشگاهها، تولیدات تئاتری به گفتهی مکگارت در بالاترین سطح خود در همهی دورانها قرار دارد. او معتقد است که علیرغم چالشهای اقتصادی بر سر راه تئاتر حرفهای، از نظر تعداد و تنوع تولیدات و نیز کیفیت کار بازیگران، کارگردانان و طراحان در همهی سطوح، تئاتر در عصر طلایی خود به سر میبرد.
جک مگان میگوید: "در هاروارد دانشجویان در سال بین ۴۰ تا ۶۰ نمایش به روی صحنه میبرند که هر یک بین ۴ تا ۸ شب اجرا میشود." بروستاین اشاره میکند که امکانات درونبرنامهای برای تئاتر به طور چشمگیری از زمان ورود او (به هاروارد) در سال ۱۹۷۹ افزایش یافتهاند. او به یاد میآورد: "زمانی بود که حتی یک واحد درسی تئاتر هم وجود نداشت، جز کلاس نمایشنامهنویسی ویلیام آلفرد (استاد دانشگاه و نمایشنامهنویس انگلیسی). تئاتر رپرتوار آمریکا ۱۲ دوره آموزشی مطالعات تئاتر معرفی کرد که کمیته هنرهای نمایشی آن را تصویب کرد، اما زمزمههایی به گوش میرسید. برخی از اعضا شروع کردند به درخواست مبنی بر اینکه معلمان بازیگری و کارگردانی ما میبایست مدارک تحصیلی بالا و نشریات علمی آکادمیک داشته باشند. آکادمیک شدن مرگ غریزه خلاق است. اما دانشگاهیان خلاق میدانند که نمیتوان محدودیتهای آکادمیک را بر افراد خلاق نیز اعمال کرد.
هاروارد یکی از معدود کالجهای بزرگ است که مرکز هنرهای نمایشی ندارد. پیتر سلارس در جلسه گفتگویی در تئاتر رپرتوار آمریکا با موضوع اپرای "نیکسون در چین" که برای اولین بار توسط وی کارگردانی شده و به روی صحنه رفته بود- عنوان کرد:"من به هاروارد آمدم چون هیچ دپارتمان تئاتری نداشتند؛ دانشگاههای زیادی وجود ندارند که از چنین امتیازی برخوردار باشند. تئاتر چیزی است که اصلاً داخل دپارتمان نمیگنجد. من عاشق این هستم که هنرمندان اینجا مجبور میشوند که خودشان راهشان را پیدا کنند. با این وجود، کمیته هنرهای نمایشی با ریاست مارتین پوچنر استاد تئاتر و ادبیات انگلیسی و ادبیات تطبیقی از وین، در حال ایجاد مرکز تئاتر (به پیشنهاد کارگروه هنر که در سال ۲۰۰۷ توسط پرزیدنت دروفاست به کار گرفته شد) برای تقویت -و نه تحمیل و جایگزینی- اجراهای زندهی فوق برنامه است.
این خبر خوشی برای بیل راچ است. او میگوید: "من در برخی از برنامههای بسیار منسجم تئاتر تدریس کردهام و از کار کم دانشجویان وحشتزده بودم، از اینکه چقدر فرصت بازیگری و کاگردانی و تمرین حرفه برایشان کم بود. من در هاروارد ۲۶ نمایش در هر گوشه از دانشگاه کارگردانی کردم، از زیرزمین خوابگاه، تا پلههای وایدنر."
داستانهایی که به نمایش درمیآیند
بیل راچ میگوید: "انسانهایی در یک اتاق، در حال خلق و تجربه یک داستان در کنار هم- این از بین نخواهد رفت. حتی امروز به گونهای عطش بیشتری هم برای آن وجود دارد." تینا پکر با او موافق است: "تنها از راه جمع شدن انسانها دور هم است. همان کاری که تئاتر میکند، که میتوان انسانیت را واقعاً حس کرد. حسی قوی، درونی و محسوس یک حس جمعی. آن را نمیتوان در فیسبوک احساس کرد، نمیتوان در تلویزیون آن را جست، و حقیقت را نیز در هیچ یک از اینها نمیتوان یافت."
او ادامه میدهد: "یونانیها، همه را در یک جا جمع میکردند، در دوران الیزابت هم اینچنین بود، درحالیکه بازیگران با مخاطبی حرف میزدند که گوش میکرد، نه این که نگاه کند. تغییر شکل صحنه تئاتر و به وجود آمدن قاب صحنه، تماشاچیان را از بازیگران جدا کرد و قابی یا پنجرهای را به وجود آورد که نمایش از داخل آن دیده شود. حال ما به جایی رسیدهایم که تماشاچیان و بازیگران حتی با هم در یک اتاق هم نیستند. اما پرسیدن سوال با هم- این چیزی است که اجتماع را میسازد. به عنوان یک بازیگر، وقتی که موفق هستید، آن را در بدنتان احساس میکنید، احساس میکنید که دارید به آن میرسید. تصویری درونی از نقش کسی که بازی میکنید دارید؛ که یک کل منسجم میسازد. آن را از طریق واکنش مخاطبانی که آن را درک کردهاند نیز احساس میکنید."
چنین تجربهای نمیتواند با هیچچیزی که بر صفحهی تصویر، به شکل سهبعدی یا حتی متعامل دیده میشود، جایگزین شود. تئاتر مطمئناً در آینده زنده خواهد ماند- تنها سوال این است که چه شکلی خواهد داشت؟ عطش برای داستانسرایی زنده، برای تجربه مشترک بازیگر و تماشاچی، ممکن است حتی افزایش یابد؛ اگر، و وقتی، که مردم از بستههای بینقص تدوینشده و جلاخورده و پرزرقوبرق تلویزیون و تولیدات سینمایی خسته شوند. لیتگو میگوید: "در تئاتر نوعی ظرافت شکننده وجود دارد، چرا که هر چیزی ممکن است اتفاق بیافتد. نوعی هیجان نفسگیر در تئاتر نهفته است."
مهدی شفیعی، مدیرکل هنرهای نمایشی در یادداشتی روز جهانی تئاتر را به هنرمندان و دستاندرکاران این هنر تبریک گفت.
به گزارش سایت ایران تئاتر، مهدی شفیعی در بخشی از این یادداشت آورده است: تئاتر، غنیمت با مردم بودن است و آرزومندم این آرمان در روزگاری که به ناخوشایندی شنونده خشمها و خشونتها در گوشه گوشه جهان هستیم، یادآور ارجمندی انسان و انسانیت باشد...
متن کامل پیام مدیرکل هنرهای نمایشی به این شرح است:
طلیعه تئاتر در روزهایی که نمایش بهار بر صحنه طبیعت است، طلیعه روز و روزگاری دیگرگونه در جان و جهان تئاتر است. دعا کنیم در این بهار، درخت تئاتر پر از غنچههای تلاش و گلهای توانستن باشد. تئاتر، غنیمت با مردم بودن است و آرزومندم این آرمان در روزگاری که به ناخوشایندی شنونده خشمها و خشونتها در گوشه گوشه جهان هستیم، یادآور ارجمندی انسان و انسانیت باشد.
به تئاتر سلام و به همه هنرمندان تئاتر که خلاق و صبورانه، آفرینشگر آثار آبرومند این روزگار بودهاند درود...
این کاروان یک سال پر فراز و فرود را پشت سر گذاشته است. این روز عزیز را با غنیمت دانستن تجربه پشت سر و به امید همراهی بیش از پیش اهالی ارجمند تئاتر تبریک عرض میکنم. هماره باد هنر ایرانی و چون همیشه در اوج...»
باز عالم و آدم و پوسیده گان خزان و زمستان خندان و شتابان به استقبال بهار میروندتا اندوه زمستان را به فراموشی سپارند و کابوس غم را در زیر خاک مدفون سازند و آنگه سر مست و با وجد و نشاط و با رقص و پایکوبی با ترنم این سرود طرب انگیز نو روز و جشن شگوفه ها را بر گذار می نمایند . . .
باغ های خندان به بشارت عید بهار و خوشحالی جوانه زدن شاخه های پر نقش و نگار فاخته ها و کبک دری و عتدلیان را به نغمه سرایی می طلبد و پروانه ها را به پذیرایی عطر شگوفه ها دعوت می نماید و غزلان دلفرین را که عشاق سرگردان به یاد چشم مست معشوقه بی وفا و دل آزار خودشان بیابان در بیابان می پرستند فرا میخواند تا سختی های زمستان را به فراموشی بسپارند و عید رابا دیدار دو باره با فصل باران تجلیل کنند و با شنیدن این سرود دلنشین همراز و هم صحبت با آنهای گردند که دل به عشق زنده دارند.
ضمن تبریک سال نو به همه شما همراهان باید خلاصه بگویم و گزافه نگویم که سال 94 نیز گذشت و سالی بر همه ما افزون شد که امیدوارم برداشت خوبی کرده باشیم. اگر نه که هنوز دیر نشده و ما می توانیم در تغییری دیگر به چیزهای بهتر و برازنده تری دست یابیم. پس امید دارم در سال 95 دیگر حرفی نزنیم فقط برنامه بریزیم و عمل کنیم همین و بس ...
سایت انجمن نمایش: برای روز جهانی تئاتر سال در ۲۰۱۶ میلادی "آناتولی واسیلیو" پیام داده است. او پیامش را این گونه اغاز کرده است: آیا ما به تئاتر نیاز داریم؟ این سوالی است که هزاران حرفهای ناامید از تئاتر و میلیونها مردم خسته از آن، از خود میپرسند. برای چه به آن نیاز داریم؟
وی پیامش را این گونه ادامه داده است:
در دورانی که صحنه در مقایسه با میادین شهر و اماکن عمومی که تراژدیهای واقعی و اصیل در آنها در جریان است، بدینسان ناچیز و بیاهمیت به نظر میرسد.
تئاتر برای ما چیست؟ بالکنهای مطلا، مبلهای مخملین، کولیسهای سرخ، صداهای پرطنین، -و یا بالعکس، چیزی که به ظاهر ممکن است به کلی متفاوت به نظر برسد:
"بلکباکس"هایی آغشته به گل و خون، با تودهای از بدنهای عریان و خشمگین درون آن. چه میتواند به ما بگوید؟ همه چیز!
تئاتر میتواند همه چیز را به ما بگوید. اینکه چگونه خدایان در آسمانها سکنی گزیدهاند و زندانیان در سیاه چالهای فراموش شده جان میبازند، چگونه شعلهی شهوت زبانه میکشد و عشق نابود میشود، چگونه در جهان به انسانهای خوب نیازی نیست و "فریب" فرمانروایی میکند!
چگونه مردم در آپارتمانها زندگی میکنند در حالیکه کودکان در اردوگاههای پناهندگان میپژمرند و وادار میشوند تا به بیابان بازگردند و از عزیزان خود جدا شوند؛ تئاتر از همهی اینها میتواند سخن بگوید.
تئاتر همیشه بوده و خواهد بود.
و اکنون، در این پنجاه یا هفتاد سال اخیر، به طور مشخص مورد نیاز است. زیرا از میان تمام هنرهای دیگر، تنها تئاتر است که دهان به دهان، چشم به چشم، دست به دست و بدن به بدن منتقل میشود. نیازی به واسطه میان انسانها ندارد.
تئاتر روشنترین وجه روشنایی است، و به شرق یا غرب یا شمال یا جنوب تعلق ندارد. نه، تئاتر خود منشاء نور است که از چهارگوشهی جهان میتابد و برای همگان قابل شناسایی است، چه با رویکرد دوستانه و چه خصمانه.
و ما همواره به تئاتری که متفاوت باقی میماند نیاز داریم، ما به اشکال گوناگونی از تئاتر نیاز داریم. و از میان تمامی اشکال و شیوههای ممکن تئاتر، بیش از همه شکل باستانی آن.
شیوههای تئاترهای آیینی نمیبایست در تضاد با «تئاتر ملتهای متمدن» قرار گیرد.
فرهنگ سکولار امروزه هرچه بیشتر تضعیف میشود و به اصطلاح «اطلاعات فرهنگی» اندک اندک جایگزین هویتهای واقعی موجود شده و آنها را از میدان به در میکند، همچنان که امید ما را برای دیدار آنها.
اما اکنون میتوان به وضوح دید:
تئاتر درهایش را باز میکند. پذیرش آزاد برای هر کس و همه کس. لعنت به گجتها و کامپیوترها!
به تئاتر بروید، تمامی ردیفها را در سالنها و بالکنهای تئاتر پر کنید، به کلمات گوش فرادهید و به تصاویر زنده نگاه کنید! -این تئاتر است که روبروی شماست، از آن غفلت نکنید و هیچ فرصتی برای شرکت در آن را از دست ندهید- شاید ارزشمندترین فرصتی که در زندگیهای بیهوده و شتابزدهمان در آن مشترک هستیم باشد. ما به همهی گونههای تئاتر نیاز داریم.
تنها یک تئاتر است که به یقین مورد نیاز هیچکس نیست- تئاتر بازیهای سیاسی، تئاتر سیاستزده، تئاتر سیاستمداران، تئاتر بیهودهی سیاست.
آنچه ما یقیناً نیاز نداریم تئاتر وحشت روزمره است - چه فردی و چه جمعی، آنچه ما نیاز نداریم تئاتر اجساد و خون در خیابانها و میدانها، در پایتختها و شهرستانهاست،
تئاتری ساختگی از درگیری خصمانه میان مذاهب و اقوام…
(ترجمهی "شیرین میرزانژاد" از متن انگلیسی برای گروه تئاتر اگزیت)
سرپرست گروه تئاتر جوان با اعلام خرسندی از اتفاقات جدیدی که در عرصه تئاتر استان یزد افتاده است، گفت : باید از برنامه های جدیدی که توسط ارگانها و سازمانهای مختلف در سطح استان می افتد استقبال کرد زیرا همه این رویدادها به رشد و پیشرفت فرهنگ و هنر و در اصل هنرمندان و متولیان هنر کمک خواهد کرد ...
البته باید اتفاق دیگری نیز در عرصه هنر استان بیفتد و آن آشتی هنرمندان با یکدیگر است. به نظر می رسد خصومت های شخصی و حسادت و تکبر بیش از حد اکثر هنرمندان را درگیر کرده و باعث گردیده تا به یکدیگر احترام متقابل نداشته باشند یا به عبارتی یکدیگر را به عنوان هنرمند قبول ندارند و احساس برتری دارند. در حالی این رشد و پیشرفت در گرو رشد یکدیگر خواهد بود نه له کردن و جلوگیری از رشد یکدیگر ... باید اجازه داد که به خودی خود شاهد رشد یکدیگر باشیم و کمک کنیم تا عیوب یکدیگر را رفع کنیم و نقد پذیر باشیم. در این گیرودار که انجمن نمایش استان یزد دست به حرکتی جدید زده و هنرمندان را گرد هم جمع کرده حرکتی پسندیده و قابل تامل است ولی آیا آینده هنری استان را به سمت رشد و ترقی متحول خواهد کرد؟!!! آیا مثل همیشه حرکتی میشود و برای همیشه شعله خاموش میشود ؟!!! و چه اهدافی برای رشد هنر و هنرمند در پس این جریانات نهفته است؟!!! خیلی مهم است ؟!!! پس هنرمندان باید کمک کنند تا این جریانات رشد کند و مدیران مربوطه انجام چنین برنامه هایی را وظیفه خود بدانند تا در آینده ای نزدیک شاهد تحولی خوب در عرصه تئاتر و فرهنگ و هنر دیارمان باشیم.
به نقل از بازینامه : شامگاه 25 مهر نشست معاون صدای مرکز صداوسیمای یزد با تعدادی از هنرمندان و نویسندگان نمایش در دفتر معاونت صدا برگزار شد ...
موضوع این نشست برنامه ریزی برای تولیدات نمایش رادیوئی بود. سیروس معاون صدا اهداف و محورهای مورد نظر خود را بیان کرد و حاضرین نیز بر اساس تجربیات قبلی خود راهکارهایی را پیشنهاد دادند. قرار بر این شد تا در گام نخست یک آرشیو رده بندی شده از صداهای بازیگران نمایش رادیوئی تشکیل شود. به همین منظور قرار است تا فهرستی از هنرمندانی که بیان مناسبی برای نمایش رادیوئی دارند به معاون صدا ارائه شود و تا پایان این هفته این بانک صدا بوجود بیاید. از نکات مورد تاکید این نشست آماده کردن حداقل 5 نمایش برای حضور در بخش رقابتی نمایش های رادیوئی جشنواره فجر بود.
نمایش وقتی جنگ تموم میشه برمیگردم به نویسندگی پژمان شاهوردی و کارگردانی محمد حسین مشک آبادیان از 15 الی 21 مهر ماه 94 ساعت 19:30 در سالن آمفی تئاتر ارشاد میبد به اجرا می رود ...
در این نمایش مرتضی زارع و محمد حسین مشک آبادیان به عنوان بازیگر ، محمد جواد آقایی میبدی به عنوان مشاور کارگردان و سرپرست گروه ، علیرضا سفیان طراح صحنه حضور داشتند. عوامل اجرایی دیگر این نمایش : محمد طاهرپور منشی صحنه و مدیر صحنه ، موسیقی ، صوت و نور علیرضا کریمی ، سعید رضایی - خلیل پورخاتمی - محمد علی بقایی - مهدی ضمائری - شهاب الدین سعید و علی برزگر به عنوان هماهنگی ، تدارکات و پشتیبانی با گروه همراه بودند.
گفتنی است این نمایش با همکاری حوزه هنری استان یزد - اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر ارگانها آماده اجرا شد. سرپرست گروه در رابطه به اینکه تمرین این نمایش به طول انجامید گفت : نوع متن و کلیشه وار بودن آن باعث شد که بر روی شیوه کارگردانی بارها نقد و اظهار نظر داشته باشیم و اعتقاد ما بر این بود که باید شیوه اجرایی بتواند متنی که دوستان انتخاب کرده اند را به بهترین حد به اجرا برساند اما از ابتدا انتخاب متن کار درستی نبود و به نظر من می توانست متنی بهتر را برای کار کمدی انتخاب کرد و تنها دلیلی که این کار باید اجرا می رفت این بود که هزینه ها و زمانی که بچه ها گذاشته بودند نمی خواستیم نادیده گرفته شود و حداقل برای تجربه اجرای خوبی داشته باشند. در کل به نظر بنده بچه ها اجرای خوبی را دارند ولی متن در بسیاری از جاها مانعی برای ادامه روند زیبای اجراست که جای بسی و تامل و تغیر درست و به جای متن را دارد. البته بنده در چند نوبت با نویسنده این اثر صحبت کرده بودم و برای سهولت کار کاردانی حسین عزیز راه کارهایی را ارائه دادیم که در اجرای کار کمک زیادی کرد. امیدواریم در آینده کارگردان های جوان گروه متن های بهتری را انتخاب کنند تا اجراهای بهتری را شاهد باشیم .